گلوله های آتشین یاشهاب سنگ های ازآسمان بلخاب عبور میکرد
حقایق تلخ وشیرین دربلخاب شماره 3
گلوله های آتشین یاشهاب سنگ های ازآسمان بلخاب عبور میکرد!
شب بود،هواتاریک، ستاره هادرحال چشمک زدن به سوی زمینیان، انگار که پیامی داشتند، نوزدهم ماه رمضان بود، شب عبادت و احیاء بود، شبی که ناگهان صدای انفجار مهیب گوش هارا کروخواب هارا پریشان کرده بود، کودکان سربه زیر چادرمادران مانند بچه کبوتران که ازحمله ای عقاب های تیز پرواز بحراسند می لرزیدند . وقتی از اتاق بیرون آمدم، فکرکردم ستاره دنباله دار از فضای بلخاب درحال عبور است وسنگریزه های آتشین درمنطقه فرود می آید، به دلم گفتم خدایا این چه بلای آسمانی بود به سرمردم ما، ازچند نقطه ای منطقه شعله های آتش به طرف آسمان زبانه میکشید، من مات و مبهوت بودم