سروری بلخابی

این وبلاک سعی میکند باموضوعات ، خبری ، اجتماعی ، فرهنگی ، سیاسی ، حوادث درخدمت خوانندگان عزیز باشد

سروری بلخابی

این وبلاک سعی میکند باموضوعات ، خبری ، اجتماعی ، فرهنگی ، سیاسی ، حوادث درخدمت خوانندگان عزیز باشد

سروری بلخابی

ما دراین وبلاک سعی میکنیم با مطالب قابل استفاده وبکردرخدمت شماباشیم

پنجشنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۹۵، ۰۱:۳۲ ق.ظ

چریک های سرزور وخانهای مغرور

Sarvary balhkabi:

چریک های سرزور وخانهای مغرور

قبل ازکودتای خلقی ها برعلیه حکومت سردار داود خان، سیستم حکومتی درافغانستان شاهی بود،وخانهای هزاره بالای مردم، حاکمانی درجه دوم محسوب میشدند، حواله های ،کله پولی، وچای پولی بی وقفه بالای مردم فقیر اجرا میشد،واین کار ازخصلت های همیشگی خانها بود، پول های جمع آوری شده را بااعضای سران حکومت قسمت میکردند.

درسال 1358 مردم بلخاب قیام نمودند، پیشقراولان این انقلاب، روحانیت ،خانها بودند، انقلاب به رهبری آیت‌الله عالمی بلخابی، وپشتبانی مردم، و فرماندهی بعضی ازخوانین به پیروزی رسید. 

خلقی های دوازده پاس جوان را، باعلاقدار، اعدام انقلابی نمودند، و مجاهدین صاحب ها، آنقدر مغرور شده بودند که حتی اجازه ندادند، خلقی های مقتول را ازباب انسانیت به خاک بسپارند، همه را به فرمان رهبر :ریسمان به به دست وپا هایشان بستند وبه رودخانه ی بلخاب انداختند، درحال که اکثرمردم ازآن رودخانه آب می آشامیدن.

انقلاب وقیام گسترش یافت، جنگ درسانچارک، یکاولنگ، دره صوف، آغاز وآن جاهم فتح شد، مردم بلخاب دیگر ازحکومتی کمونستی حراسی نداشتند،

حکومت دینی وخود مختار مجاهدین دربلخاب تاسیس شد، 

آیت‌الله عالمی به عنوان رهبر وقتی دربین قریه ها سفرمیکرد، بهترین اسب زیر پایش بود، ده متر ازدیگران جلوتر حرکت میکرد، وخانها به دنبال آن جولان میدادند، هنگام که آسانی مست وسرمیخی،سرعت میگرفتند، فش ها(شکلک)نیم متر ازپشت سردرهوا میرقصیدند، خاک سم اسبان مسیر حرکت را غبار آلود می نمود، فکرمیکردیم، گیرد باد فصل پاییزی به طرف آسمان بالا می رود، آقایان وخانها حاکمان بلافصل بالای مردم بودند،

در اوایل دهه ی 1360 هجری بود که سروکله ی بچه چریک های مسلح،به سلاح کلاشنکوف،پیداشد، واین چریک ها شعارشان جهاد برعلیه دولت وقت بود ولی باخوانین میانه ی خوبی نداشتند، واین ها کم کم قدرت گرفتند،خودشان را پاسداران می نامیدن، فرماندهی داشتند به نام، سید قومندان، خانها کم کمک خانه نشین شد، ورهبر جایش را به پسر برادرش آقای روح که منتسب به جبهه ی متحد بود تحویل داد، وخود ایشان نیز چند روزی خانه نشین شد. 

این بار نوبت جولان وقدرت نمای به چریک های سرزور رسید، با لباس نظامی، مسلح با سلاح خودکار کلاشنکوف، درقریه ها وسرک های بلخاب پرسه میزدند، دیگه نه ازآن اسبان سرکش خبری بود،ونه ازخان ها ورهبر، این چریک ها درسرپل شبرغان یک جبهه ی جنگ برعلیه غفار پهلوان خلقی باز کرده بودند وگاه گاهی به کمک شهید اختری درسرپل اعزام میشدند. 

این سرکشی وطغیان گری چریک های پاسدار، به مزاج خانها خوش نیامد لذا تصمیم گرفتند، تا این جوانک های تازه به دوران رسیده را به سرجایشان بنشانند، در اوایل سال 1364 قیام نمودند، اما این قیام وحرکت انقلابی آنهاتوسط چریک هاباپشتبانی برخی ازروحانیون  ناکام ماندند، و اکثر آنها مدت به زندان افگنده شد واین اولین تضاد وتفرقه بین دوطیف پیرو جوان، بافکرواندیشه ی متفاوت دربلخاب به وجود آمد که درنتجه خانها دستی جمعی به گروه سازمان نصر پیوستند وبه دنبال انتقام گیری ازپاسداران برآمدند که نتجه ی آنرا الآن هم میبینید. 

سروری بلخاب

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۱۲/۱۹
mohammadaziz sarvari

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی