سروری بلخابی

این وبلاک سعی میکند باموضوعات ، خبری ، اجتماعی ، فرهنگی ، سیاسی ، حوادث درخدمت خوانندگان عزیز باشد

سروری بلخابی

این وبلاک سعی میکند باموضوعات ، خبری ، اجتماعی ، فرهنگی ، سیاسی ، حوادث درخدمت خوانندگان عزیز باشد

سروری بلخابی

ما دراین وبلاک سعی میکنیم با مطالب قابل استفاده وبکردرخدمت شماباشیم

جمعه, ۱۳ تیر ۱۳۹۳، ۱۱:۳۱ ق.ظ

نگاه اخباری واصولی به علم رجال




                                      نگاه اخباری و اصولی به علم رجال


                                         محمد عزیز سروری سطح چهار حوزه


   چکیده:

    علمای شیعه در مورد علم رجال دو نگاه متفاوت دارند؛اخباریین تمام احادیث کتب اربعه را  قطعی الصدور، معتبر و قابل عمل دانسته و می گویند نیازی به علم رجال نیست. اما اصولیین به منظور   دستیابی به وثوق و اطمینان از عدالت راوی، جهت اجتهاد و استنباط احکام شرعی معتقدند باید رجال سند بررسی شود بنابر این می گویند مراجعه به علم رجال لازم و ضروری است. در این نوشتار ادله هردو گروه مورد بررسی قرار گرفته است.

کلیدواژه ها: حدیث، راوی علم رجال، اخباریین، اصولیین، محمد امین استرابادی



 ممقدمه :

  یکیی از مباحثی که معمولا در مقدمه ی کتب رجالی به آن پرداخته می شود، اثبات نیاز به علم رجال است  که در آن با ادله ی مختلف ، این نیاز را ثابت کرده، به شبهات مخالفان ، پاسخ می دهند. مخالفتهایی که با  این موضوع می شود عمدتا از سوی اخباریان است. آنها با ادعاهایی همچون قطعیت صدور اخبار کتب  اربعه ، نیاز به علم رجال را منتفی می دانند. در مقابل اخباریان ، اصولیان هستند که به نقد و رد این دلایل  پرداخته و سعی می کنند با اقامه دلایل و شواهد معتبر و از طرق مختلف، نیاز به علم رجال را به اثبات  برسانند.

در این نوشتار ابتدا نظر اخباریان در رابطه با عدم حاجت به علم رجال را مورد بحث و بر رسی قرار خواهیم داد، سپس ادله ی اصو لیین را بیان می کنیم که نیاز به علم رجال را یک ضرورت انکار ناپذیر می دانند. از آنجایی که این مقاله  مجال تحقیق جامع را نمیدهد، ادله ی طرفین را به اختصار از منابع معتبر ذکر خواهیم کرد و تحقیق مفصل آن به عهده محققین است که نیاز به زمان طولانی دارد و لازم است در جای خودش به تفصیل مورد بحث قرار بگیرد.

 اینک‌ به‌ برخی‌ از عمده‌ترین‌ این‌ اختلافات‌ اشاره‌ می‌شود: اخباریان‌اجتهادرا حرام‌ می‌دانند، اما اصولیان آنرا واجب کفایی وبرخی ازآنها آنرا واجب عینی میدانند چنانکه‌ ملامحمدامین‌ استرابادی در کتاب الفوائد المدنیه‌ منکر اجتهاد شده،وگفته است که روش علمای پیشین اجتهادی نبوده است اخباریان‌ ادله را به‌ کتاب‌ و سنت‌ منحصر می‌دانند و بر خلاف‌ اصولیان‌ اجماع‌ وعقل راحجت نمی شمارند اخباریان‌ تحصیل‌ احکام‌ از طریق‌ «ظن‌» را منع کرده برخلاف مجتهدان جزعلم را حجت نمیدانند احادث نزد اخباریان بردونوع صحیح وضعیف است امادرآثارمجتهدان اخباربرچهارنوع صحیح موثق ،حسن  ،ضعیف تقسیم می شود ، اصولیان مردم را به دوگروه مجتهدومقلد تقسیم می کنند ، اما اخباریان همه مردم را مقلد معصوم می شمارند وتقلید ازغیرمعصوم را مجازنمی دانند ، اصولیان ظاهرقرآن را حجت میدانند وآن را برظاهرخبر ترجیح می دهند امااخباریان تسمک به ظاهرکتاب را تنها درصورت وجود تفسیرازمعصوم مجازمی شمارند ، اخباریان کلیه اخبارکتب اربعه را صحیح وقطعی الصدورمیدانند امااصولیان همه این احادیث را صحیح نمیدانند اخباریان حسن وقبح عقلی را می پذیرند ،امابرخلاف اصولیان احکام مستقل عقلی را حجت شرعی نمی شمارند اصولیان هم درشبهه حکلمیه تحریمیه وهم درشبهه حکمیه وجوبیه اصالت البرائه راجاری می دانند اما اخباریان تنها درمورد دوم با آنان موافقند اخباریان برخلاف اصولیان درهنگام تعارض اخبارترجیح را با تمسک به برئت اصلیه جایزنمی شمارند چنانکه استرآبادی درفوائیدالمدنیه می گوید: من معتقدم که تمسک به برائت اصلیه به طورکلی تا پیش از اکمال دین صحیح بود ، لیکن پس ازآنکه دین به سرحد کمال رسید برای برائت برائت مزبور محلی باقی نماند زیرا اخبار متواتر از ائمه درهر واقعه ی که مردم نیازمند به آن هستند رسیده وتا روز قیامت حقایق موضوعات ثابت گردیده ونیز برای هرگونه اختلافی که دونفرباهم دارند حکمی تعیین شده است پس درنتجه نیاز بع علم رجال نیست ودلایل را بیان میکنند که به برخی ازآنها اشاره میکنیم  ‌‌

 

 

 

ادله ی مخالفان دانش رجال:

الف : وجود قرائنی که سند حدیث را اثبات می کند

اخباریان بر این باورند که مراد از صحّت در عصر اصحاب الأئمه (علیه السلام) همان صدور روایت است که با قرائنی قابل دسترس است و لذا نیازی به بررسی سندی روایت نیست؛ بلکه اگر با قرائنی به صدور حدیث از معصوم علیه السلام یقین حاصل شود، صحیح و معتبر خواهد بود؛ حتی اگر راویان حدیث، عادل و امامی نباشند و در مورد تک تک آنها بر رسی رجالی هم نشده باشد.

 قرائن هفتگانه امین استرآبادی بر صحت اخبار:

محمد امین استرآبادی متولد 1033 هجری قمری به عنوان سر کرده گروه اخباریان شناخته می شود. وی در کتاب «الفوائدالمدنیه» قرائنی را بر شمرده است که به اعتقاد ایشان موجب قطع و یقین به صدور احادیث از ائمه معصومین(ع) گردیده و ما را از پرداختن به سند حدیث و مباحث رجالی بی نیاز می کند. استرابادی در راستای اثبات ادعای خود به این صورت استدلال نموده و اظهار می دارد:

«بقیت فی زماننا بمنّ الله تعالی و برکات أئمتنا علیهم السلام، قرائنٌ موجبةٌ للقطع العادی بورودالحدیث عنهم.

1. «منها: انه کثیراً ما نقطع بالقرائن الحالیة بأن الرّاوی کان ثقة فی الروایة لم یرض باالافتراء و لا بروایة ما لم یکن بیّناً واضحاً عنده و ان کان فاسدالمذهب او فاسقاً بجوارحه و هذالنوع من القرینة وافرة فی احادیث کتب اصحابنا»[1]؛

2. «منها : تعاضد بعضها ببعضٍ»: از جمله قرینه های دیگر اینکه برخی از احادیث برخی دیگر را تقویت می کنند.

3. منها نقل العالم الثقة الورع- فی کتابه الذی الّفه لهدایة الناس و لان یکون مرجع الشیعة اهل رجلٍ او روایته من الستعلام حال ذلک الاصل او تلک الروایة و أخذالاحکام ِ بطریق القطع علیهم السلام.

4. منها : تمسکه باحادیث ذلک الاصل او تلک الروایة مع تمکنه من تمسک ....صحیحة.

قرینه دیگر استناد و استدلال آن عالم ثقه و با تقوا به احادیث همان اصل یا روایت است. با وجود اینکه امکان استناد و استدلال به روایات دیگری که آنها هم صحیح هستند، برای وی وجود داشته است.

5. منها : ان یکون روایة احد من الجماعة التی اجمعت العصابة علی تصحیح ما یصح عنهم.

6. منها : ایکون الروایة عن الجماعة التی ورد فی شأنهم عن بعض الأئمة (ع) «انهم ثقات مأمونون » او «خذوا عنهم معالم دینک» او «هولاء امناءالله فی ارضه » و نحو ذلک.

7.      منها : وجوده فی الکافی و الفقیه و احد کتابی الشیخ رحمه الله ، لاجتماع شهاداتهم علی صحة احادیث کتبهم ، او علی انها مأخوذة من تلک الأصول المجمع علی صحتها. ثم ذکر فی بیان شهادتهم ما ذکره الکلینی و الصدوق فی اول الکافی و الفقیه و الشیخ فی العُدّة حیث یفهم من کلامهم انّ ما دوّنوه فی هذالکتب من الاخبار صحیحة» .[2]

محمد امین استرآبادی قرائن هفتگانه ی فوق را برای ارزیابی احادیث کافی می داند و بر این اساس نیاز چندانی به دانش رجال نمی بیند، از دیدگاه ایشان، هریک از قرینه های گذشته به تنهایی یا به کمک و انضمام قرینه دیگر می تواند صدور روایت از معصوم (ع) و صحت آن را به اثبات برساند.

حاصل کلام استرآبادی، سر دسته اخباریها، این است که وجود این قرینه ها، احتمال هرگونه افترا، دروغ و جعل حدیث از طرف راوی  را منتفی نموده و صدور آن از معصوم(ع) را نیز به اثبات می رساند.

ب :    فائده مورد نظر از دانش رجال دست نیافتنی است

     اخباریان بر این باورند که فائده ذکر شده برای علم رجال، در عمل تحقق خارجی نمی یابد . یکی از ادله    ی اخباریین، اختلاف رجالیان در معنای عدالت است. اخباریان معتقدند که اختلاف در معنای عدالت ، مانع از استفاده تعدیل و توثیق موجود در کلمات و تعبیرات رجالیان است. اخباریان می گویند:

«ان الخلاف العظیم فی معنی العدالة والفسق ، یمنع من الأخذ بتعدیل علماء الرجال بعد عدم معلومیة مختار المعدل فی معنی العدالة و مخالفة معنا فی المبنی، فانّ مختار شیخ فی العدالة، انّها ظهور الاسلام، بل ظاهره دعوی کونه مشهورا، فیکف یعتمد علی تعدیله»[3]

توضیح استدلال: اخباریان بیان می دارند به جهت فاصله ی زمانی زیاد که بین ما و راویان اخبار است شناخت ما از آنها تنها بر اساس اطلاعات موجود در منابع رجالی است. لکن با توجه به تعریفهای مختلفی که در طول تاریخ شیعه از عدالت ارائه شده است، ما اکنون نمی دانیم فلان عالم رجالی که در قرن پنجم می زیسته ، چه مفهومی از عدالت را در نظر داشته است؛ چرا که عدالت را که شرط معتبر در راوی است برخی به «حالتی ماندگار در جان شخص که او را به انجام واجبات بر می انگیزد و از انجام حرام باز می دارد» تفسیر کرده اند و برخی عدالت را تنها «مسلمان بودن و عدم ظهور معصیت از انسان » دانسته و برخی دیگر آن را « حسن ظاهر » به معنای ظهور دیانت و تقیه ی وی به شریعت در جامعه ی اسلامی ، معنا کرده اند. حال اگر فلان عالم رجالی قرن پنجم کسی را عادل دانست ما از کجا می دانیم که وی چه مفهومی از عدالت را در مورد این راوی معیار و ملاک دانسته است؟ آیا در این حالت تعدیل این رجال برای ما نفعی دارد؟ این استدلال بخش مهمی از مباحث علم رجال، یعنی تعدیل راویان را زیر سئوال برده است.

ج  : قطعیت روایات کتب اربعه

یکی از دلایل اخباریین بر عدم نیاز به علم رجال این است که می گویند تمام احادیث کتب اربعه از معصومین(ع) قطعی الصدور است. بنابر اینف در این زمان کتابهای نظیر اصول کافی، من لایحضره الفقیه، تهذیب و استبصار، ما را از علم رجال بی نیاز می کند:

«حیث ان مصنّفیها شهدوا بصحة ما فیها، حیث ان الکلینی و الصدوق ذکرا فی اول الکافی و الفقیه ما یفد ذلک، و الشیخ قال فی العدة: ان ما عملت به من الاخبار فهو صحیح، و ظاهر ان شهادة هولاء علی صحة الحدیث لیس بدون شهادة الکشی و النجاشی و ابن الغضائری لو لم یکن اعلی»[4].

صاحبان کتب اربعه همه به صحت احادیث کتب خود شهادت داده و گفته اند بدون هیچگونه شک و شبهه ای به این احادیث عمل کنید و این احادیث بطور قطع از معصوم (ع) صادر و به دست ما رسیده است. دیگر نیازی به علم رجال نداریم؛ زیرا شهادت این بزرگان کمتر از شهادت امثال کشّی، نجاشی و ابن عضائری نیست اگر بالاتر از آنها نباشد.

مرحوم آیت الله خوئی این استدلال اخباریین مبنی بر قطعی الصدور بودن احادیث کتب اربعه را قابل قبول ندانسته و آن را اساساً باطل می داند. ایشان در کتاب معجم الرجال می فرمایند:

«ذهب جماعة من المحدثین الی انّ روایات الکتب الاربعة قطعیة الصدور ، و هذالقول باطل من اصله»[5].

هه :   حدیث اربعین ، عدم حاجت به علم رجال

         یکی از ادله ی مخالفین علم رجال، حدیثی از پیامبر گرامی اسلام است که فرموده اند:

«من حفظ من امتی اربعین حدیثاً مما یحتاجون الیه  من امر دینهم ، بعثه الله یوم القیامة فقییهاً عالماً».[6]

حضرت امام خمینی (ره) حدیث اربعین را از احادیثی می داند که از پیامبر(ص) روایت شده است؛ از این رو، بدون کم ترین بحث و بر رسی در اسناد و رجال حدیث به نقل آن مبادرت ورزیده است و چون به مضمون و محتوای آن باور قطعی داشته، اظهار امیدواری کرده است که خداوند ایشان را مشمول این حدیث شریف قرار دهد.

شهید اول در اربعین خود می نویسد:

«کثرت عنایة العلماءالسالفین، والفضلاء المتقدمین ، بجمع اربعین حدیثا من الاحادیث النبویة و الالفاظ الهامیة ، مما اشتهر فی النقل الصحیح عنه، بالفاظ مختلفة، بهذالعددالمخصوص».[7]

از جمله کسانی که به این حدیث عمل کرده و در مورد رجال حدیث بحث نکرده اند، افراد زیر را نام برده اند:

1. ملا محسن فیض کاشانی؛

2. علامه مجلسی؛

3. شیخ بهایی؛

4. مولف فقیه الذریعه و...

این علما و محدثین اتفاق نظر دارند که چهل حدیث که از پیامبر (ص) روایت شده نیاز به بحث و بررسی رجالی ندارد و مورد تأیید همه ی علما و محدثین می باشد. می توان این حدیث و نظرات و دیدگاه علما در مورد آن را به عنوان یکی از شواهد ادله ی مخالفین علم رجال به حساب آورد.

البته در مقابل این نظریه دیدگاه مخالفین هم وجود دارد که وثاقت این حدیث را زیر سوال می برند که در جای خودش باید مورد بحث و بر رسی قرار بگیرد. و ما این حدیث را از منظر مخالفین علم رجال در این نوشتار که ظرفیت بحث و بررسی طولانی را ندارد بیان نمودیم که خود جای تأمل است.

د :    راهی برای رسیدن به عدالت راوی نیست

           برخی می گویند راهی برای رسیدن به عدالت راوی نیست؛ چون تعریف مشترکی از عدالت وجود ندارد. پس علم رجال را رها کنیم. چون در علم رجال رسیدن به عدالت و یا جرح راوی مطرح است که ما نمی توانیم به آن برسیم، بنا بر این می گوییم علم رجال مشکل دارد و آن را رها می کنیم. اخباریان در این باره می گویند:

«انّ عدالت الراوی لاطریق الیها الا بالرجوع الی کتب اهل الرجال الذین اخذوا عدالت الراوی من کتب غیرهم ، و غیرهم من غیرهم، ولا یثبت بذالک التعدیل المعتبر، لعدم العبرة بالقرطاس».[8]

ع   :   عمل علماء جابر ضعف سند حدیث است.

یکی دیگر از دلایلی که اخباریان برای عدم نیاز به علم رجال بدان تمسک کرده اند، عمل علمای دین است. آنها می گویند هر حدیثی که مشهور از علما بر طبق آن عمل کرده باشند برای ما معتبر است خواه راوی آن ثقه باشد یا نباشد. استاد سبحانی در این رابطه می فرمایند:

«ذهب بعضهم الی انّ کل خبر عمل به المشهور فهو حجّة سواء کان الراوی ثقة ام لا و کل خبر لم یعمل به المشهور لیس بحجة و ان کان رواتُه ثقات».[9]

بنابر این اخباریها می گویند هر خبری را که مشهور به آن عمل نموده اند، برای ما حجت است؛ فرق نمی کند که راوی ثقه باشد یا ثقه نباشد و هر خبری که مشهور به آن عمل نکرده باشند، برای ما حجت نیست و لو اینکه راوی آن ثقه باشد.

 در این جا بخشی از ادله ی اخباریین برای نفی احتیاج به علم رجال به آن استدلال نموده اند را بیان کردیم. البته در این مورد ادله ی دیگری نیز در کتب رجالی بیان شده است که نیاز به تحقیق و تتبع بیشتر دارد .

پس اخباریین و مخالفین علم رجال با ادله ای که بیان شد و دلایل دیگری که وجود دارد، به نظر خودشان اثبات می کنند که اخبار و روایات برای ما حجت است و لو اینکه ضعیف باشد و یا از افراد غیر ثقه یا از فاسدالمذهب نقل شده باشد. آنهامی گویند ما قرائن و دلایل کافی برای اثبات مدعای خود داریم و هیچ نیازی هم به علم رجال نداریم.

مدافعین علم رجال  و ادله آنها

مبارزه اصولیان‌ و اخباریان

مبارزه اصولیان‌ و اخباریان‌ که‌ از سده ۱۱ق‌ آغاز گردید و با تندروی‌های اخباریان‌ ادامه‌ یافت‌، در نهایت‌ از سوی مجتهدان‌ و در رأس‌ ایشان‌ آقا وحید بهبهانی‌ (د ۱۲۰۵ق‌/۱۷۹۱م‌) به‌ مبارزه‌ای جدی و منسجم‌

برضداخباری‌گری تبدیل‌شد.

در زمان‌ وحید بهبهانی‌، شهرهای عراق‌ به‌ ویژه‌ کربلا و نجف‌، پایگاه‌ اخباریان‌ بود و ریاست‌ ایشان‌ را در آن‌ زمان‌ شیخ‌ یوسف‌ بحرانی‌ برعهده‌ داشت‌. در همان‌ حال‌ طرفداران‌ اصول‌ و اجتهاد شدیداً در انزوا قرار گرفته‌ بودند، تا اینکه‌ وحید به‌ کربلا مهاجرت کردو به‌ مبارزه‌ای جدی و شدید بر ضد اخباری‌گری پرداخت‌. او در کنار بحث‌ها و استدلال‌های علمی‌ خود در رد اخباری‌گری و اثبات‌ طریقه اجتهاد و ضرورت‌ به‌ کارگیری اصول‌ در استنباط احکام‌ شرعی ، از برخوردهای عملی‌ نیز در راه‌ مبارزه‌ با اخباریگری رویگردان‌ نبود، و چنانکه‌ گفته‌ شد، نمازگزاردن‌ به‌ امامت‌ شیخ‌ یوسف‌ بحرانی‌ پیشوای اخباریان‌ را تحریم‌ کرد    در پی‌ اقدامات‌ وحید بهبهانی‌ و دیگر فقیهان‌ اصولی‌ برجسته آن‌ زمان‌، اصولیان‌ از انزوا به‌ درآمدند و در برابر اخباریان‌ به‌ قدرت‌ رسیدند  . از جمله‌ کتب‌ وحید که‌ در رد اخباریان‌ و دفاع‌ از مجتهدان‌ به‌ رشته تحریر در آمده‌، رسالة الاجتهاد و الاخبار است .

وحید بهبهانی‌ را مبارزه نظری و عملی‌ شدید و طولانیش‌ با اخباریان‌‌ مذهب‌ و رکن‌  پایه استوار ‌ سده مجدد مذهب‌ و مروج‌ طریقه اجتهاد طایفه شیعه‌دانسته‌اند  

پس‌ از وحید بهبهانی ،شیخ‌ مرتضی‌ انصاری د ۱۲۸۱ق‌/۱۸۶۴م‌) را باید بنیان‌ گذارعلم‌ اصول‌ فقه‌ دانست‌. از او نقل‌ شده‌ که‌ گفته‌ است‌ اگر امین‌استرابادی زنده‌ بود، این‌ اصول‌ را می‌پذیرفت‌

دیگر مبارزان‌ بر ضد اخباریان‌، شیخ‌ جعفر نجفی‌ کاشف‌ الغطاء د ۱۲۲۷است که‌ از مخالفان‌ میرزا محمد اخباری بود و در همین‌ راستا رساله‌ای با عنوان‌ کشف‌ الغطاء عن‌ معائب‌ میرزا محمد عدو العلماء تألیف‌ کرد.

 در رابطه با نفی حاجت به علم رجال مطالبی را ذکر کردیم و اینک نظرات کسانی را بیان می کنیم که نگاهشان به علم رجال به عنوان یک ضرورت می بینند و حاجت به علم رجال را در مورد اخبار و روایات ضروری می دانند ، اصولیین و متأخرین از علما نظرشان در مورد علم رجال مثبت می باشد و احتیاج به علم رجال را شرط قبولی و حجیّت اخبار می دانند. از جمله کسانی که حاجت به علم رجال را مورد بحث و بر رسی قرار داده است مرحوم آیت الله خویی است که در مقدمات معجم الحدیث خود بیان نموده است. استاد جعفر سبحانی نیز در مقدمات کلیات علم رجال ادله ای مبنی بر ضرورت پرداختن به علم رجال را آورده و از علم رجال دفاع کرده اند. ایشان در برابر اخباریین موضع گرفته و ادله ی آنها را نیز پاسخ داده اند.

دلایل حاجت به علم رجال از دیدگاه اصولیین

همانطور که بیان شد اخباریان از جمله محمد امین استر آبادی معتقد به عدم حاجت به علم رجال هستد. استرآبادی اینگونه استدلال نمود که «تمام اخبار آحاد ما محفوف به قرینه های مختلفی است که موجب قطع به صدور آنها می شود و با وجود آن قرینه ها و قطع به صدور ، دیگر نیازی به علم رجال نیست»[10]

ولی این نکته شایان دقت است که همه احادیث ، بر خلاف گفته نامبرده به قرینه ای که موجب قطع به صدور آنها شوند، قرین نیستند و بعضی از آنها هم که دارای قرینه ی لفظیه بوده، در طول تاریخ و مرور زمان بر اثر تقطیع احادیث از ناحیه ی محدثان و عوامل دیگر، مفقود شده است ، لذا امروز برای شناخت احادیث صحیح و ضعیف ناچاریم از علم رجال کمک بگیریم.

مشهور از فقها و علمای اسلام معتقدند که احادیث موجود در کتب اربعه و سایر کتب مشهور حدیث همه از نظر صدور قطعی نیستند ، بلکه در میان آنها احادیث صحیح ، ضعیف ، حسن، موثق و ... وجود دارد. برای تمیز احادیث معتبر از غیر معتبر باید به علم رجال متوسل شد تا در مقام اجتهاد و استنباط به احادیث صحیح و معتبر تمسک شود.

الف  : حجیت قول ثقه:

مدافعین علم رجال می گویند ما باید ابتدا از هر طریقی که ممکن است، نسبت به قطعیت صدور حدیث وثوق و اطمینان حاصل کنیم. یکی از از راه های رسیدن به اطمینان بر رسی رجال سند حدیث است و لذا لازم است به علم رجال هم توجه کنیم تا بهتر بتوانیم رجال حدیث را مورد بر رسی قرار دهیم. مرحوم آیت الله خویی می فرمایند:

«قد ثبت بالادلة الاربعة حرمة العمل بالظن، و لایجوز نسبة حکم الی الله سبحانه ما لم یثبت ذلک بدلیل قطعی ، او بما ینتهی الی الدلیل القطعی و ناهیک فی ذلک قوله سبحانه: «الله اذن لکم ام علی الله تفترون» دلت الآیة المبارکة علی ان کل ما لم یثبت فیه اذن من الله تعالی ، فنسبته الیه افتراء علیه سبحانه ، کما ثبت بتلک الادلة ان الظن بنفسه لا یکون منجزا للواقع ، و لامعذرا عن مخالفته فی ما تنجز ، و یکفی فی ذلک قوله تعالی «لا تقف ما لیس لک به علم» و قوله تعالی «وما یتبع اکثرهم الا ظنا ان الظن لا یغنی من الحق شیئا».[11]

آیات فوق به صراحت دلالت به موضوع دارند که عمل به غیر علم جایز نیست ، ما در عملکرد خود باید اول علم پیدا کنیم بعد بر اساس آن علم عمل کنیم. اخبار و روایات برای ما علم آور و قطعی نیستند مگر زمانی که سند روایت و راوی آن را مورد بررسی قرار بدهیم تا از قطعی بودن حدیث و صدور آن از معصوم(ع) برای ما اطمینان حاصل شود، قطعیت صدور حدیث بدون علم رجال مشکل است؛ پس شناخت احادیث صحیح و حسن و موثق نیاز به علم رجال دارد.

غزالی در کتاب المستصفی می گوید دومین شرط اجتهاد که اختصاص به سنت دارد شناخت روایت و تشخیص روایت صحیح از غیر آن و تمییز روایت مقبول از مردود است؛ چون حدیثی را که عادل از عادل نقل نکند حجت نیست.

«الثانی: و هو یخصّ السنة معرفته الروایة و تمییز الصحیح منها عن الفاسد و المقبول عن المردود فانّ ما لا ینقله العدل عن العدل فلا حجة فیه»[12].

استاد سبحانی نیز در مقدمات کلیات علم رجال می فرمایند:

 اماالروایات الناهیة عن العمل بغیرالعلم فکثیرة لا تحصی ، یقف علیها کل من راجع الوسائل، کتاب القضاء ، الابواب«10، 11، 12» من ابواب صفات القاضی، فیری فیها احادیث کثیرة تمنع من العمل بغیرالعلم... و السّر فی ذلک هو ان الکتاب العزیز غیر متکلف ببیان جمیع الاحکام الفقهیة ، هذا من جانب»[13].

از جانب دیگر اجماع که کاشف از قول معصوم باشد بسیار اندک است ، و عقل نیز قاصر از این است که بتواند احکام خدا را کشف کند پس مظلق خبر نمی تواند برای ما حجت باشد بلکه خبر عادل برای ما حجت است یا خبر ثقه و این بدون رجوع به علم رجال امکان ندارد، علم رجال است که عدالت و وثاقت را برای ما معین می کند.

ب  :     رجوع به صفات راوی در اخبار علاجیه

             یکی از ادله ی اصولیین که توجه به علم رجال را لازم می دانند، اخبار علاجیه است. حدیثی از امام صادق (ع) است که در جواب سئوال عمربن حنظله در مورد اختلاف قضّات بیان شده است. در حکم که این اختلاف منشا اش از حدیث بوجود آمده است امام (ع) می فرماید:

الحکم ما حکم به اعدلهما و افقههما و اصدقهما فی الحدیث و اورعهما، و لایلتفت الی ما یحکم به الآخر»[14].  

امام(ع) می فرمایند در موردحکمی اگر قضات اختلاف نمودند، شما به کسی مراجعه کنید که عادل تر و فقیه تر و با تقوا تر باشد . این حدیث اگرچه در مورد صفات قاضی وارد شده ولی در آن زمان قاضی راوی هم بوده است[15].

طبق بیان این روایت که دستور به مراجعه به عادل و فقیه و موثق می دهد این صفات بدون علم رجال تحقق پیدا نمی کند. پس پرداختن به علم رجال یک امر لازم و ضروری است و ما نیاز به علم رجال داریم.

مرحوم آیت الله خویی هم در کتاب مصباح الاصول در مورد ضرورت علم رجال تأکید نموده می فرمایند:

«ان قلنا بأن الملاک فی جواز العمل بالروایة انما هو ثبوت وثاقة رواتها و انه لا عبرة بعمل المشهور بها او اعراضهم عنها، فحنذٍ تکثرالحاجة الی علم الرجال والستعلام حال ارواة من حیث الوثاقة و عدمها»[16].

اگر وثاقت راوی را ملاک حجیت دانستیم و عمل مشهور یا اعراض آنها را معیار و ملاک قرار ندادیم، در این صورت نیاز به علم رجال برای آگاهی از احوال راویان احادیث از جهت وثاقت و عدم آن زیاد است.

ج :    وجود وضّاعین و مدلّسین در روایت

             یکی دیگر از دلایل اصولیین برای اثبات حاجتمندی به علم رجال وجود افرادی است که جعل حدیث می کردند. با این وجود مجتهد بدون شناخت راوی و صفات آن چگونه می تواند فتوا دهد، چنان که امام صادق(ع) می فرمایند:

«ان المغیرة بن سعید، دسّ فی کتب اصحاب ابی احادیث لم یُحدّث بها ابی، فاتقوالله و لا تقبلوا علینا ما خالف قول ربّنا و سنّة نبیّنا محمد(ص) ».[17]               

حدیث دیگری نیز در این مورد از امام صادق(ع) نقل شده است که می فرمایند:

«انا اهل بیت صادقون لا نخلومن کذّاب یکذّب علینا فیسقط صدقنا بکذبه علینا عندالناس»[18].

ما اهلبیت هرچه می گوییم راست است اما کسانی هستند که ما را تکذیب می کنند و راست ما را در نزد مردم دروغ می پندارند؛ یعنی حدیث دروغ بر علیه ما جعل می کنند.

پس در میان راویان حدیث وضّاعین و جاعلین و مدلّسین وجود دارند که حدیث وضع یا جعل می کرده اند؛ پس باید علم رجال وجود داشته باشد تا از طریق آن ما به عدالت و وثاقت راوی دست رسی پیدا کنیم و حدیث موثق و معتبر را از ضعیف و غیر معتبر تشخیص بدهیم تا به آن عمل نماییم طبق این بیان علم رجال لازم است و باید وجود داشته باشد.

د :    وجود عامّی در سند روایات:

         یکی از دلایل کسانیکه علم رجال را لازم می دانند، وجود عامّی در سند برخی از احادیث است. مدافعین علم رجال می گویند اگر به روایات کتب اربعه و غیر آن مراجعه کنیم، متوجه می شویم که در سند بعضی از روایات، عامه وجود دارد و همچنین احادیثی وجود دارد که از امام معصوم (ع) هست ولی به علت اینکه در آن زمان معصوم(ع) در جایی بوده که اهل سنت وجود داشته و یا به دلایل دیگر حدیث را از باب تقیه فرموده است؛ پس ما بر طبق همه ی احادیث بدون بررسی و تحقیق نمی توانیم عمل کنیم و اگر بخواهیم احادیث تقیه ای یا احادیثی که از اهل سنت نقل شده و یا در سلسله سند روایت اهل سنت وجود داشته باشد، از احادیث امام معصوم(ع) تشخیص و تمییز بدهیم نیاز به علم رجال داریم.

محقق عراقی نیز علم رجال را مهم ترین نیاز برای اجتهاد و استنباط احکام داسته و در دفاع از علم رجال و اثبات ضرورت آن در کتاب نهایة الافکار می نویسد:

« انّ علم الرجال من عمدة ما یحتاج الیه الاجتهاد فی مقام استنباط الاحکام...»[19].

علم رجال از مهم ترین علومی است که در مقام استنباط احکام و اجتهاد به آن نیاز است؛ پس دلیل چهارم ما را ملزم می کند که به علم رجال رجوع کنیم و احوال روات حدیث را بررسی کنیم تا بتوانیم خبری را که با تقیه از امام صادر شده از خبر غیر تقیه ای تمیز بدهیم.

هه :     اجماع علما بر ضرورت علم رجال

         در مورد تألیف و تدوین کتب رجال، علمای امامیه بلکه علماء تمام فرق اسلامی از زمان های گذشته تا عصر حاضر همگی اجماع دارند که علم رجال مورد احتیاج و نیاز است . اگر این علم در استنباط حکم الهی دخالت نمی داشت، هیچگاه علما بر ضرورت آن اجماع نمی کردند و دلیلی بر اجماع علما وجود نداشت. استاد سبحانی در مقدمات کلیات علم رجال می فرمایند:

«اجمع علماء الامامیة بل فرق المسلمین جمیعا فی الاعصار السابقة علی العنایة بتألیف هذالعلم و تدوینه من عصر الائمة (ع) الی یومنا هذا، ولولا دخالته فی استنباط الحکم الالهی ، لمّا کان لهذا العنایة وجه»[20].

وقتی ما نظرات فقها ، مجتهدین و محدثین را مورد بررسی قرار بدهیم می بینیم که همه این ها در عصر و زمان خودشان در مورد نقل سند روایات ، اوصاف روات از حیث عدالت و وثاقت و دقت و ضبط بحث داشته اند و این ها بهترین دلیل است که شناخت رجال روایات یکی از مسائل مهم در اجتهاد و استنباط احکام الهی به شمار می رود و ضرورت علم رجال را نمی توان انکار کرد.

نتیجه گیری:

علمای شیعه در مورد علم رجال دو نگاه متفاوت دارند؛ اخباریها احادیث کتب اربعه را معتبر و قطعی الصدور دانسته و نیازی به علم رجال نمی بینند. اما اصولیین به منظور دستیابی به وثوق و اظمینان از عدالت راوی، جهت استنباط احکام شرعی معتقدند رجال سند بررسی شود و لذا علم رجال را لازم و ضروری دانسته اند.

محمد امین استرابادی به عنوان سر دسته اخباریین، احادیث کتب اربعه را قطعی الصدور دانسته و نیاز به علم رجال را منتفی می داند. استرابادی هفت قرینه را در جهت نفی علم رجال ذکر کرده می گوید با وجود این قرائن، هیچ نیازی به علم رجال نداریم. دلایل دیگری که اخباریین برای عدم نیاز به علم رجال بیان نموده اند عبارتند از:

1. اختلاف در معنای عدالت، مانع رسیدن به تعدیل و توثیق رجالیان است.

2. روایات کتب اربعه قطعی الصدور است.

3. راهی برای رسیدن به عدالت راوی وجود ندارد.

4. حدیث اربعین مبیّن عدم جاجت به علم رجال است.

5. عمل علما جابر ضعف سند حدیث است.

 اخباریین، با این ادله نتیجه می گیرند که دیگر نیازی به علم رجال نداریم و همه ی احادیث برای ما معتبر و قابل عمل است.

در مقابل اخباریین ، اصولیین هستند که با دلایل و استدلال محکم به دفاع از علم رجال پرداخته و به تمام ادله ی اخباریین قاطعانه پاسخ داده اند. سر دسته این گروه وحید بهبهانی است که به همه ی ادله و قرائنی که محمد امین استرابادی اقامه کرده بود، جواب داده است و جواب های وحید بر رد نظریه ی استرابادی مورد خدشه نمی باشد. اصولیین نیز برای احتیاج به علم رجال ادله ی مختلفی ذکر نموده اند که ما پنج دلیل آنها را که مهم به نظر می رسد عبارتند از:

1.  حجیت قول ثقه؛

2. رجوع به صفات راوی در اخبار علاجیه؛

3. وجود وضّاعین و مدلّسین در روایت؛

4. وجود غیر امامی در سند روایات؛

5. اجماع علما بر لزوم علم رجال.  

در این تحقیق مختصر، نگاه متفاوت اخباریین و اصولیین راجع به علم رجال و دلایل هردو گروه را در نفی و اثبات آن مطرح کرده ایم. با بیان این ادله ضرورت مراجعه و احتیاج به علم رجال را به اثبات رسانده ایم.

فهرست منابع:

1.      قرآن کریم.

2.      الفوائدالمدنیه،  محمد امین استرآبادی، به نقل از شعب المقال فی درجات الرجال، نراقی، میرزا ابوالقاسم، وفات 1319.

3.      کلیات فی علم الرجال، سبحانی، جعفر، نشر موسسه ی امام صادق، 1428.

4.      شعب المقال فی درجات الرجال، نراقی، میرزا ابوالقاسم، وفات 1319.

5.      معجم رجال الحدیث ، خویی، سید ابوالقاسم موسیوی، وفات 1413.

6.      خصال، شیخ الصدوق، انتشارات جامعه مدرسین، قم،1403.

7.      کلیات فی علم الرجال  ، جعفرسبحانی،موسسه امام خمینی، 1428.

8.      معجم رجال الحدیث ، خویی ، سید ابوالقاسم موسوی، م 1413.

9.      المستصفی، غزالی ، به نقل از دائرة المعارف فقه مقارن.

10.  وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، موسسه آل البیت ، 1409.

11.  مصباح الاصول، خویی، سیدابوالقاسم.

12.  نهایة الافکار، آقاضیا عراقی، دفتر انتشارات اسلامی، 1417.

13.   الاربعون حدیثا، شهید اول، موسسه امام مهدی، قم، 1407.

14.  الاربعین، محمد تقی مجلسی، مجلسی اول، م 1070.

15.   اربعین، ملا محسن فیض کاشانی، م 1091.

16.  رجال الکشّی، محمدبن عمرالکشّی، دانشگاه مشهد، 1348. 



[1] -

[2] -  الفوائدالمدنیه، ص181-183، محمد امین استرآبادی، به نقل از شعب المقال فی درجات الرجال، نراقی، میرزا ابوالقاسم، وفات 1319.

[3] - کلیات فی علم الرجال،ص40، سبحانی، جعفر، نشر موسسه ی امام صادق، 1428.

[4] - شعب المقال فی درجات الرجال،ص18، نراقی، میرزا ابوالقاسم، وفات 1319.

[5] - معجم رجال الحدیث،ص23، خویی، سید ابوالقاسم موسیوی، وفات 1413.

[6]- خصال الصدوق، ص302-319، بحارالانوار، ج2،ص153-158 .

[7] - الاربعون حدیثا،شهید اول،ص17.

[8] - کلیات فی علم الرجال ،ص38، جعفرسبحانی،موسسه امام خمینی، 1428.

[9] - همان.

[10] - قوانین الاصول، ج2، ص397.

[11] - معجم رجال الحدیث ، ج1 ، ص 19، خویی ، سید ابوالقاسم موسوی، م 1413.

[12] - المستصفی، ج2، ص 352، غزالی.

[13] - کلیات فی علم الرجال، ص26، جعفر سبحانی.

[14] - وسائل، ج18، کتاب القضا، باب 9 از ابواب صفات قاضی، حدیث1.

[15] - کلیات فی علم الرجال، ص29، جعفر سبحانی.

[16] - مصباح الاصول، ج3، ص443-443، خویی، ابوالقاسم.

[17] - رجال الکشّی، ص195.

[18] - رجال الکشّی، ص257.

[19] - نهایة الافکار، ج4، ص227.

[20] - کلیات فی علم الرجال ، ص33، جعفر، سبحانی.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۴/۱۳
mohammadaziz sarvari

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی